به نام خدا

گفتار استاد:

«محمد بن مکی،معروف به «شهید اول »شاگرد فخر المحققین،یکی از اعاظم فقهای شیعه است.او در ردیف محقق حلی و علامه حلی است.اهل جبل عامل است که منطقه ای است در جنوب لبنان و از قدیمی ترین مراکز تشیع است و هم اکنون نیز یک مرکز شیعی است. (1)

شهید اول در سال 734 متولد شده و در786 به فتوای یک فقیه مالکی مذهب وتایید یک فقیه شافعی مذهب،شهید شده است.او شاگرد شاگردان علامه حلی،ازآن جمله فخر المحققین(فرزند علامه حلی)بوده است.کتابهای معروف شهیداول در فقه عبارت است از:اللمعه که در مدت کوتاهی در همان زندانی که منجربه شهادتش شده است،تالیف کرده است و عجیب این است که این کتاب شریف را در دو قرن بعد فقیهی بزرگ شرح کرد که او نیز سرنوشتی مانند مؤلف را پیداکرد،یعنی شهید شد و«شهید ثانی »لقب گرفت. (2)

شرح لمعه تالیف دیگر شهید است که همواره از کتب درسی طلاب بوده وهست.کتابهای دیگر شهید اول عبارت است از: دروس-ذکری-بیان-الغیبه القواعد.همه کتب او از نفائس آثار فقهی است.کتب شهید اول نیز مانند محقق وعلامه حلی و... در عصرهای بعد از طرف فقهاء،شرحها و حاشیه های زیادی خورده است.در میان فقهاء شیعه،کتابهای سه شخصیت فوق الذکر یعنی محقق حلی،علامه حلی و شهید اول که در قرن هفتم و هشتم می زیسته اند،به صورت متون فقهی درآمده و دیگران بر آنها شرح و حاشیه نوشته اند و کسی دیگرنمی بینم که چنین عنایتی به آثار او کرده باشند.فقط در یک قرن گذشته،دو کتاب از کتابهای شیخ مرتضی انصاری که در حدود صد و سیزده سال[اکنون 137سال]از وفاتش می گذرد، چنین وضعی به خود گرفته است.خاندان شهید اول،خاندان علم و فضل بوده و نسلهای متوالی این شرافت را برای خود نگهداری کرده اند.شهید سه پسر دارد که هر سه از علماء و فقهاء بوده اند.همچنانکه همسرش ام علی،و دخترش ام الحسن نیز فقیهه بوده اند و شهید،زنان را درپاره ای از مسائل،به این دو بانوی فاضله ارجاع می کرده است.در ریحانة الادب گوید:

برخی از بزرگان،فاطمه دختر شهید را سته و برخی ست مشایخ «سیدة المشایخ »لقب داده اند.» (3)

شهید اول،یکی از فقهای بارز و نامدار جهان تشیع به شمار می آید که آوازه او،ازمرزهای جغرافیایی مناطق اسلامی نیز بیرون رفته است و در مراکز علمی و حقوقی جهان،نام او آشنا و مطرح می باشد.
شهید و شهادت:

شهید و شهادت،کلمه ای است پرشکوه و والا که بر تارک رهروان این راه می درخشد،و واژه ای است که بیش از هر واژه ای دیگر در پیروان این مکتب تحقق پیداکرده است.خیل شهیدان نور و رحمت،خود شاهد صدق و گویایی از ایثارها وفداکاریهای این امت راستین می باشد که چه جذبه ها و کششها،فناها و تفانیها و چه اخلاصها و ایثارها در دل پیروان خود افکنده است که خود بهترین دلیل صدق و اصالت مکتب است،که زیباترین ایثارها و گذشتها در راه آن صورت می گیرد.

واژه شهید و نیز واژه های هم خانواده آن،آن چنان مفاهیم بلند و باشکوه را ازاعماق کلام برمی تابانند و نوری گرم و گرمای نورانی را در جان دل روشن و شعله ورمی سازند که انسان را مجذوب عظمتها و اوج گیریهای خویش می سازند و تاریخ رامبهوت و حیران در نگرش آن می نمایند،و فقیه بزرگوار شهید اول،فقیه نامدار قرن هشتم،از خیل انبوه این کاروان نور بوده و هست،ولی تنها شهید این مکتب نبوده ونیست،آنچنان که آخرین آنان نیز نبوده و نخواهد بود.چون فراوانند مردان با فضیلت وبزرگواری از هم عقیده ها و هم مکتبهای او،که در برابر بساط ظلم و جهل و عناد وتعصب و ضلالت،دچار امواج فتنه ها و طوفانها شده اند و عاملان خود را گرفتار وبال اعمال خویش نموده و خود را به شاهق اعلای فوز عظیم و کامیابی از شهد شیرین شهادت رسانده اند.موسوعه بزرگ علامه امینی «شهدا الفضیلة »آلبومی است از این شهیدان،و تابلویی است از این بزرگان که شهد شهادت بر آنان گوارا و مبارک باد!
ولادت و شهرت او:

شهید اول،از بزرگان فقهای امامیه و از اعاظم مجتهدین تاریخ اسلام می باشد.

عالم عامل کامل،محدث،رجالی،اصولی،ادیب و شاعر در اصطلاح رجال «امام الفقه »نامیده شده است.

شهید اول،محمد بن مکی بن احمد عاملی نبطی جزینی،نخستین شهید نامدار وبزرگوار از این سلسله نور و رحمت در این طیف و قشر است که شاید از نظر نداشتن همتا و نظیر در آن رتبه و منزلت،از نظر فقهی و علمی که او داشته است،او را«شهیداول »و نخستین شهید نامیده باشند،و گرنه شهدای بسیاری از سلسله علماء و محدثین ودانشمندان داریم که شاید شهیدی که اول نامیده شده است،در هزارمین ردیف آنان قرار گرفته باشد.

او در سال 734 هجری در یکی از قراء جبل عامل به نام «جزین »(بر وزن سکین)دیده به جهان گشود.قریه ای که او در آن به دنیا آمد،یکی از مناطق پربرکت ازنظر پرورش فقهاء و علماء می باشد،به حدی که گفته اند در یک فصل خاص در دوران شهید ثانی در تشییع جنازه ای،هفتاد مجتهد صاحب فتوی حضور داشته اند و رجال علم و تقوای فراوانی از آن خاک برخاسته اند که شهید اول و دوم،دو فقیه نامدار وبزرگوار اسلام،هر دو از آن منطقه هستند و هنگامی که در اصطلاح فقهاء کلمه «شهید»بی قرینه ذکر گردید،مقصود همان شهید اول می باشد.از وی،پس از محقق اول،به عنوان سرآمد فقهاء تعبیر آورده شده است.در استادی و فقاهت او،اهل فن و خبره،کوچکترین تردیدی به خود راه نداده اند.او علاوه بر علم فقه،در دیگر علوم اسلامی رایج آن روز نیز مهارت داشته است،چون در باب علوم و فنون حرام،جایی که شهیدثانی در کتاب «مکاسب محرمه »به حرمت تعلم سحر می رسد،برخی از حاشیه نگاران آن کتاب نوشته اند:«مگر آنکه هدف از تعلم آن باطل کردن نبوت دروغین باشد.»مثالی که ذکر می کنند این است:«همانند آنکه خود مؤلف نبوت دروغین محمد جالوشی راکه در جبل عامل آغازیده بود،پس از ابطال سحرش،مجاب و محکوم نمود و در عهدسلطنت «برقوق »حکم قتل او داده شد.»بر فرض صحت این داستان،این امر نشانگروسعت معلومات او در زمینه علوم غریبه نیز می باشد.
خاندان پربرکت:

شهید اول در خانواده علم و فضیلت رشد و نما یافته بود.پدر،جد،تا چندین پشت از علماء و فقهاء بوده اند،آنچنان که فرزندان و خاندان او اعم از پسر و دختر،ازدانشمندان و اهل کمال و معرفت بوده اند و از او سه پسر مجتهد و عالم و یک همسرفقیهه و یک دختر عالمه و فاضله به یادگار مانده و در جمع پربرکت آنان آمده است:

1-شیخ رضی الدین ابو طالب محمد بن محمد بن مکی عاملی جزینی،از پدرروایت می کند که او در عصر خویش فقیه و مجتهد وارسته بوده است.

2-شیخ ضیاء الدین ابو القاسم.او نیز دارای علم و شایستگی لازم بوده است،به حدی که فردی مثل ابن مؤذن از او روایت می کند.

3-شیخ جمال الدین ابو منصور حسن بن محمد بن مکی عاملی جزینی.!157 صاحب «امل الآمل »او را فاضل محقق و فقیه توصیف نموده است.

4-فاطمه ام الحسن ست المشایخ(سیدة المشایخ)،یعنی سرور اساتید و مشایخ روایتی،چنانچه ست معصومه(ع)گویند، یعنی سیدة معصومه(ع)سیده و سرورمشایخ روایتی شرح حال هر کدام از این یادگارهای ارزنده امت اسلامی در کتابهای رجال وتراجم،مورد بحث و بررسی قرار گرفته است که ما از روضات الجنات خوانساری،فشرده ای در این باره می آوریم.
اساتید او:

او یکی از پر استادترین فقهای نامدار شیعه است و از سید صدر کرکی دختر زاده محقق نقل شده است که او بیش از هزار اجازه روایتی و اجتهادی از اساتید را با خودهمراه داشته است که در محضر بیشتر آنان تلمذ نموده بود.

1-فخر المحققین،پسر علامه حلی.شهید اول بیش از هفت ماه از محضر اواستفاده کرده است.شهید به قصد تلمذ از محضر علامه حلی عازم حله شده بود که دربین راه مصادف با تشییع جنازه او گردید.شهید اول از فخر المحققین اجازه روایتی نیزدارد که پشت کتاب «القواعد»آمده است و صورت آن چنین است:

«امام علامه بزرگ افضل علماء و سید فضلاء،مولانا شمس الحق و الدین،محمد بن مکی بن محمد بن حامد مشکلات این کتاب را بر من خواند و من به او،روایت تمام کتابهای پدر و تمام تالیفاتی که پیشینیان بزرگوار ما گردآوری نموده اند، براساس آن طرقی که به آنان منتهی می گردد،اجازه دادم...» (4)

2-سید عمید الدین بن عبد المطلب حلی

3-سید ضیاء الدین عبد الله حلی.هر دو فرزندان دختر علامه حلی می باشند.
مشایخ روایتی و اجازه:

مشایخ اجازه او متعدد می باشند که از آن میان می توان به اسامی زیر اشاره کرد:

1-سید تاج الدین بن معیة حسینی

2-سید علاء الدین بن زهره حسینی

3-شیخ علی بن طران مطار آبادی ملقب به «رضی الدین »

4-الشیخ رضی الدین علی بن احمد مزیدی

5-شیخ جلال الدین محمد بن الشیخ شمس الدین حارثی

6-شیخ محمد بن جعفر مشهدی

7-شیخ قطب الدین بویهی رازی و از جمعی دیگر از علماء عامه نیز،قریب چهل تن از آنان اجازه روایتی کسب کرده است.
شاگردان او:

حوزه علمی پربرکت شهید اول بهره وران و شاگردان متعددی را پرورده است که هر کدام سند اعتبار و حجت وقت در علم و عمل بوده اند.سه فرزند دانشمند و عالم همسر فاضله اش «ام علی »و دختر فاضله و فقیهه اش فاطمه «ام الحسن ».این دو مادر ودختر هر دو از کسانی بودند که شهید مرحوم در مورد هر دو تعریف و توصیف داشت و زنان و دختران را در مورد مسائل شرعی به آنان ارجاع می داد و از کسانی که از شهیداول تلمذ و اجازه روایتی داشته اند:

1-شیخ مقداد سیوری صاحب کتاب «التنقیح »

2-شیخ حسن بن سلیمان حلی صاحب کتاب «مختصر بصائر الدرجات »

3-سید بدر الدین حسن بن ایوب مشهور به نجم الدین اعرج الحسینی

4-صاحب کتاب المحجة البیضاء در طهارت

5-شیخ شمس الدین محمد مشهور به ابن عبد العال کرکی عاملی

6-شیخ زین الدین علی بن خازن حائری استاد روایت احمد بن فهد حلی، صاحب «المهذب »و«الموجز»و«عدة الداعی »

شهید اول در تاریخ 12 رمضان 784 ه.ق،دو سال قبل از شهادت خویش به افتخار او اجازه روایتی مفصلی صادر فرموده اند که متن آن در«روضات الجنات »آمده است. (5)
تالیفات و آثار او:

او در مدت پنجاه و دو سال عمر پربرکت خویش،با وجود آن همه مسافرتها ومهاجرتها که ضرورتا پیش می آمد،باز موفق به تالیف تعداد کثیری از کتابهای مفید واصولی گردیده است که از اسامی و محتویات کتابها نشان دهنده تبحر او در رشته های مختلف علوم اسلامی است.اینک فهرست تالیفات او از«ریحانة الادب »مرحوم مدرس نقل می شود:

1-اختصار الجعفر

2-الاربعون حدیثا

3-الاربعون مساله

4-الاعتقادیة

5-الالفیة فی فقه الصلوة،با شرحی که شهید ثانی بر آن مرقوم داشته اند،تحت نام «المقاصد العلیه »در تهران چاپ سنگی شده است.

6-الباقیات الصالحات

7-البیان در فقه(مطبوع)

8-التکلیف یا تکلیفیه

9-جامع البین یا الجامع بین شرحی الاخوین که شرح تهذیب الاصول علامه حلی است که ما بین دو شرح تهذیب که از سید عمید الدین و سید ضیاء الدین خواهر زادگان خود علامه حلی می باشد،جمع و تالیف نموده است.

10-حاشیه شرح ارشاد علامه حلی که نامش «غایة المراد فی شرح نکت الارشاد»می باشد و در ایران چاپ سنگی گردیده است.

11-حاشیه قواعد علامه

12-خلاصة الاعتبار فی الحج و الاعتمار

13-الدروس الشرعیة فی فقه الامامیة(مطبوع)

14-الذکری در فقه امامیه(مطبوع)

15-غایة المراد که به نام حاشیه ارشاد مذکور شد.

16-القواعد الکلیه فی الاصول و الفروع،که به «قواعد شهید»معروف است وچاپ سنگی شده است.

17-اللمعة الدمشقیه که بارها در ایران چاپ گردیده و جزء کتابهای درسی حوزه علمیه اسلامی است.

18-مجامیع ثلثه در سه مجلد

19-المزار

20-المسائل،که به «مسائل ابن مکی »معروف است.

21-النفلیه که با الفوائد المکیه که شرح شهید ثانی بر همان کتاب می باشد،درتهران چاپ سنگی شده است.

22-نکت الاشاد که همان غایة المراد می باشد. (6)
خصوصیات روحی و جسمی او:

او مردی ضعیف الجثه و کوتاه قد بود.هم مباحثه ای داشت به نام «ابن جماعه شافعی »که در اواخر همو عامل شهادتش گردید.میان این دو دانشجو مباحثه ای درگرفت،در وسط دوات و قلمدانی بود.ابن جماعه به عنوان تحقیر لاغری اندام اوگفت:«من از پشت دوات جثه ای را احساس می کنم،ولی نمی فهمم معنای آن چیست؟شهید در پاسخ تحقیر او گفت: «آری فرزند یک تن بزرگتر از این نمی شود.»

(این نوعی تعییری بود که تو فرزند یک نفر نیستی،بلکه فرزند جماعتی هستی)ابن جماعه از این پاسخ،شرمنده گردید و از آن روز کینه و عداوت او را در دل داشت. (7)

او ذوق سلیم و طبع شعر روان و روح ظریف و حساسی داشت.نمونه ای ازسروده ها و اشعار نغزی که از او نقل شده است، نشانگر این خصوصیات می باشد.اوگاهی با سلاح شعر و ادب به سراغ متخاصمین می رفته است و در پاسخ یاوه گوئیهای دیگران به صورت نظم،پاسخ ادبی و شعری داده است که نمونه هایی از آنها را شاگردبا اخلاصش،سید محمد حسینی عاملی عینانی،در مجموعه ای به نام «اثنی عشریه درمواعظ عددیه »گردآوری نموده است که هر کدام از آن اشعار نشان دهنده علو منزلت وموقعیت روحی این فقیه بزرگوار در این رشته از پدیده های فکری و ادبی می باشد.

در یکی از آنها می سراید:

و لا ابتغی الدنیا جمیعا بمنة و لا اشتری من المواهب بالذل و اعشق کحلاء المدافع ظقة لئلا اری فی عینها منة الکحل

سید جزائری نیز از او این شعر را نقل کرده است:

لقلبی حبیب ملیح ظریف بدیع جمیل رشیق لطیف

و در وصف مولی علی(ع)می گوید:

علی امام جلیل عظیم فرید شجاع کریم حلیم

در اشعاری که به حاکم فرستاده،آمده است:

الفقه و النحو و التفسیر یعرفنی ثم الاصول و القرآن و الاثر

(فقه و نحو و تفسیر،سپس اصول دین و قرآن مرا می شناسند.)سپس خلاصی خویش از زندان را در مجموعه شعری از او درخواست می کند که مورد موافقت قرار نمی گیرد. (8)

این اشعار نوعی گرفتاری مردان علم و دانش وتقوی را با ستمگران و زورمداران در طول تاریخ بازگو می کند.شهادت او در روزپنجشنبه نهم جمادی الاولی سال 786 ه.ق در عهد سلطنت یرقوق،با فتوای قاضی برهان الدین مالکی و عباد بن جماعه شافعی،پس از تحمل یک سال حبس و زندان درقلعه شام،در دمشق صورت گرفت و با کینه ها و عداوتهای دیرینه ای که از او داشتند،بدن شریفش را به دار کشیده و سنگسار کرده و مورد اهانتها قرار دادند.
عامل شهادت:

عامل شهادت را سعایت و پرونده سازی در مورد تشیع او و ابراز برخی ازمقالات بر ضد معتقدات گروههای اسلامی بوده است که نقل و بازگویی آنها ما را باجهانی از قساوت و عناد و جهل رو به رو می سازد.چه بهتر قضاوت و حکم او را به خداوند احکم الحاکمین واگذار نماییم.تفصیل شهادت آن فقیه بزرگوار را می توان ازنوشته شیخ حر عاملی و روضات الجنات،ج 7، ص 12 استفاده نمود. (9)

پی نوشتها:

1- این منطقه مدتی به چنگال دژخیمان صهیونیستی درآمد،ولی با همت و پشتکاری رزمندگان اسلام و بافضل و عنایت الهی آزاد گردید.

2- عجیب تر از آن هر دو،شهادت نویسنده این مطالب(شهید مطهری)است که نخستین شهید عالم ودانشمند جمهوری اسلامی گردید.

3- آشنایی با علوم اسلامی،ص 300- 301.

4- روضات الجنات،ج 6،ص 5.

5- روضات الجنات،ج 7،ص 8.

6- ریحانة الادب،ج 3،ص 277.

7- روضات الجنات،ج 7،ص 14.

8- روضات الجنات،ج 7،ص 210.

9- اعیان الشیعه،ص 36،و47- شرح حال تفصیلی او را می توان از منابع زیر به دست آورد:

روضات الجنات،ج 7،شماره 592- امل الآمل،ج 1،ص 181- بحار الانوار،مقدمات آن تحفة الاحباب،ص 354- تنقیح المقال، ج 3،ص 191- جامع الرواة،ج 2،ص 203- الذریعه الی تصانیف الشیعه،ج 2،ص 196- ریاض العلماء و حیاض الفضلاء،ج 3- ریحانة الادب،ج 3،ص 276- سفینة البحار،ج 1،ص 721- شذرات الذهب،ص 946- شهداء الفضیله امینی،ص 80- الفوائد الرضویه،ص 644- الکنی والالقاب،ج 2،ص 377- لؤلؤة البحرین،ص 142- مجالس المؤمنین،ص 579- المستدرک،ج 3، ص 437- المقابس- حیاة الامام الشهید الاول و منابع و ماخذ دیگر.